×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

انسان

× شناخت انسان
×

آدرس وبلاگ من

z-arii.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/zarii

× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

کمال

از میان دو واجه انسان و انسانیت اولی در میان کوچه ها ودومی در لابلای کتابها سرگردان است. ویکتور هوگو
 
 
ساقیا پیمانه پرکن زآنکه صاحب مجلست   ارزو می بخشد و اسرار میدارد نگاه
جنت نقدست اینجا عیش وعشرت تازه کن  زانکه در جنت خدا بر بنده ننویسد گناه
 
 
دوستان گرامی اگر مطلبی دارند که به شناخت  و کمال انسانی کمک میکنه ارسال کنید
پنجشنبه 1 دی 1390 - 10:05:52 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://shogh.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 1 دی 1390   5:11:34 PM

 

   شعري از سهراب سپهري

 

شب آرامي بود

مي روم در ايوان، تا بپرسم از خود

زندگي يعني چه؟

مادرم سيني چايي در دست

گل لبخندي چيد ،هديه اش داد به من

خواهرم تکه ناني آورد ، آمد آنجا

لب پاشويه نشست

پدرم دفتر شعري آورد، تکيه بر پشتي داد

شعر زيبايي خواند ، و مرا برد،  به آرامش زيباي يقين

:با خودم مي گفتم

زندگي،  راز بزرگي است که در ما جاريست

زندگي فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنيا جاريست

زندگي ، آبتني کردن در اين رود است

وقت رفتن به همان عرياني؛ که به هنگام ورود آمده ايم

دست ما در کف اين رود به دنبال چه مي گردد؟

هيچ!!!

زندگي ، وزن نگاهي است که در خاطره ها مي ماند

شايد اين حسرت بيهوده که بر دل داري

شعله گرمي اميد تو را، خواهد کشت

زندگي در همين اکنون است

زندگي شوق رسيدن به همان

فردايي است، که نخواهد آمد

تو نه در ديروزي، و نه در فردايي

ظرف امروز، پر از بودن توست

شايد اين خنده که امروز، دريغش کردي

آخرين فرصت همراهي با، اميد است

زندگي ياد غريبي است که در سينه خاک

به جا مي ماند

زندگي ، سبزترين آيه ، در انديشه برگ

زندگي، خاطر دريايي يک قطره، در آرامش رود

زندگي، حس شکوفايي يک مزرعه، در باور بذر

زندگي، باور درياست در انديشه ماهي، در تنگ

زندگي، ترجمه روشن خاک است، در آيينه عشق

زندگي فهم نفهميدن هاست

زندگي، پنجره اي باز، به دنياي وجود

تا که اين پنجره باز است، جهاني با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازي اين پنجره را دريابيم

در نبنديم به نور، در نبنديم به آرامش پر مهر نسيم

پرده از ساحت دل برگيريم

رو به اين پنجره، با شوق، سلامي بکنيم

زندگي، رسم پذيرايي از تقدير است

وزن خوشبختي من، وزن رضايتمندي ست

زندگي، شايد شعر پدرم بود که خواند

چاي مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهي ها داد

زندگي شايد آن لبخندي ست، که دريغش کرديم

 

http://milid.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 1 دی 1390   4:32:47 PM

سلام از شما سپاس گذارم که به وبلاگ من سر زدین امیدوارم موفق باشین 

http://lida1.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 1 دی 1390   11:54:17 AM

� وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم  شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم  دکتر شریعتی 

آمار وبلاگ

18743 بازدید

6 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

51 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements